در انتهای هر سفر - در انتهای هر سفر
در انتهای هر سفر
در آینه
دار و ندار خویش را مرور می کنم
این خاک تیره این زمین
پاپوش پای خسته ام
این سقف کوتاه آسمان
سرپوش چشم بسته ام
اما خدای دل
در آخرین سفر
به جز زمین و آسمان
چیزی نمانده است
گم گشته ام ، کجا
ندیده ای مرا ؟
+ نوشته شده در یکشنبه بیست و پنجم دی ۱۳۹۰ ساعت 1:13 توسط تاحر
|